ミ♥ミروزآنـِـــهـ هـــایِ مَــــنミ♥ミ
اگر عشق با ما سریاری نداشت،،،تو به من قول وفاداری بده..
حلقـــہ ے ِ بازوانتـــ تنگـــ تـر مـےشـــود +دیشب بر حسب اتفاق یه اس همی بهم اشتب داد..نوشته بود: میگم نمیخام باهات باشم..میفهمی؟؟اه فکر کردم با من بود....یه لحظه نزدیک بود هرچی از دهنم دربیاد بهش بگم...که اس داد اشتب فرستاده......گفتم برای کی میخواستی بفرستی؟..گفت:دوست دختر قبلیم..فک میکنه باز عاشقش میشم و باهاش دوس میشم...ولی نمیدونه من عاشق توام...عشقم تویی نمیدونم چرا از دستش ناراحت شدم...اون که تقصیری نداشت...ولی بهش اس ندادم...وقتی خواستم بخوابم نوشتم:شب بخیر صبح هم اس ندادم تا ساعت12..نوشتم:سلام...مشکلتون با دوست دخترتون حل شد؟؟ فک کرده بود کلاس دارم....که اس نداده بود..بعد گفت که اون ماجرا دیگه تموم شده است بگذریم ازش نمیدونم چرا ولی الانم که دارم مینویسم از دستش ناراحتم...ولی چرا؟؟؟ نمیدونم
نظرات شما عزیزان:
و مـטּ آزاد تـــر گــم مـےشـــوم
میـاטּ ِ دنیـایـے ِ کـــہ فقط انـدازه ے ِ
یکـ مـטּ جـــا دارد ...
MiSs-A |