ミ♥ミروزآنـِـــهـ هـــایِ مَــــنミ♥ミ

اگر عشق با ما سریاری نداشت،،،تو به من قول وفاداری بده..

سلام به همگی

ببخشید چند روزی نبودم....درسام سنگینه وقت نمیکنم زیاد هم بیام

دیروز همی اومد....جای همتون خالی خیلی خیلی خوش گذشت

ساعت10رسید اینجا....باهم رفتیم همون جای همیشگی که من خیلی دوس دارم..رفتیم نشستیم زیر یه درخت یکم حرف زدیم..بعد کادوشو بهش دادم(رفته بودم نجاری یه صندوق(اندازش متوسط بود)داده بودم برام درست کنه بعد به سلیقه خودم رنگش زدم و توش حلقه ای که براش گرفته بودم با یه صدف بی نهایت خوشگل که صدای دریا رو خیلی واضح میداد(از جنوب گرفته بودم)رو گذاشتم)....اونم کادومو بهم داد:(یه گردبند بی نهایت خوشگل که خیلی دوسش دارم)بهمش قول دادم هیچوقت از گردنم درش نیارم

خلاصه تا ساعت12اونجا بودیم بعد رفتیم کافی شاپ یه چیزی خوردیم...چون ساعت1کلاس داشتم نهارمم با همایون خوردم...متاسفانه یا خوشبختانه ساعت همایون یه ربع عقب بود بخاطر همین نیم ساعت دیر به کلاسم رسیدم

نمیتونید تصور کنید که چقدر خوش گذشت(راستی بگم که این خاطره سانسور شده و خلاصه بود)

میدونم که تو راه خیلی خسته میشی..میدونم راه زیادی بخاطرمن میای..بابت همه چی ممنون عشقم

همایون خیلی دوست دارم

تاريخ جمعه 20 بهمن 1391برچسب:,سـاعت 15:8 نويسنده ارغــ♥ـــــوان| |

MiSs-A